بعد از آن که کلیه رفتند راکت هایشان را بگیرند، تصمیم گرفتم خودم را به وی معرفی کنم. به سمت میرا رفتم، دستم را دراز کردم و گفتم: «درود. اینجانب لوسی هستم از ملاقات شما خوشبختم!" در حالی که دستم را سفت گرفت لبخند زد و اظهار کرد: «درود لوسی. تو فقط کسی هستی که خودت را به اینجانب معرفی کردی! چقدر عالی - متشکرم! وی گویش غلیظی داشت، با صدایی قوی. از اینکه خودم را به وی معرفی کردم خرسند شدم و امیدوارم کلیه خیلی عصبی بودند که بفهمند چه تیمی ساخته اند، و در غایت آموزگار دانش کده زبانش را گشوده کرد، لبخند زد آموزش تنیس در مشهد و اعلامیه بخشید. "همگی 16 دختری که الان اینجا ایستاده اید... در مجموعه ورزش میباشید!" اینجانب نمی توانستم آن را اعتقاد و باور کنم. اینجانب خیلی دشوار شغل کردم و اکنون بالاخره میتوانم بفهمم که سود اعطا کرد. به سمت ماشین دویدم و خواهر و برادرم از باطن ماشین آنقدر تشویق می کردند که صدای خارج را می شنیدم. خانواده ام خیلی ذوق زده بودند و پیش از اینکه چیزی بیان کنم با میرا تلفنی تماس گرفتم.
بعد از آن که کلیه رفتند راکت هایشان را بگیرند، تصمیم گرفتم خودم را به وی معرفی کنم. به سمت میرا رفتم، دستم را دراز کردم و گفتم: «درود. اینجانب لوسی هستم از ملاقات شما خوشبختم!" در حالی که دستم را سفت گرفت لبخند زد و اظهار کرد: «درود لوسی. تو فقط کسی هستی که خودت را به اینجانب معرفی کردی! چقدر عالی - متشکرم! وی گویش غلیظی داشت، با صدایی قوی. از اینکه خودم را به وی معرفی کردم خرسند شدم و امیدوارم کلیه خیلی عصبی بودند که بفهمند چه تیمی ساخته اند، و در غایت آموزگار دانش کده زبانش را گشوده کرد، لبخند زد آموزش تنیس در مشهد و اعلامیه بخشید. "همگی 16 دختری که الان اینجا ایستاده اید... در مجموعه ورزش میباشید!" اینجانب نمی توانستم آن را اعتقاد و باور کنم. اینجانب خیلی دشوار شغل کردم و اکنون بالاخره میتوانم بفهمم که سود اعطا کرد. به سمت ماشین دویدم و خواهر و برادرم از باطن ماشین آنقدر تشویق می کردند که صدای خارج را می شنیدم. خانواده ام خیلی ذوق زده بودند و پیش از اینکه چیزی بیان کنم با میرا تلفنی تماس گرفتم.